مدح و شهادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
شاعر : محمد مبشری
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
قالب شعر : مربع ترکیب
شکسته فرق کسی که نوای توحید است شکـسـته فـرق کسی که تمام امید است
شکسته فرق کسی که جمال خورشید است شکسته فرق کسی که فروغ جاوید است
هــمــه امــیــد دل او فـقـط خــدا بــوده
ز هـر که غـیر خـدا از ازل جـدا بـوده
کسی که در دو جهان سرِّ بس مگو دارد کسی که بهـر یتـیـمـان صد آرزو دارد
کسی که بغـض دل خسته بر گلـو دارد کسی که هر دمی از خون دل وضو دارد
فراق یار و غـم بی کسی و غربت وای
مـرور خـاطـرههایی اسیـر محنت وای
کـسـی که دیـدۀ بـاران بـرای او گـریـد کسی که اشک غـریـبان برای او گرید
کسی که هر دل سـوزان برای او گرید کسی که مصحف و قرآن برای او گرید
کسی که دار و ندار جهان بُوَد غرقـش
به تیر فتنۀ شیـطان شکـسته شد فرقـش
عـلـی که مـعـنی ایـمـان بُـوَد محبت او عــلـی کـه دیـن الـهـی بُـوَد هـدایـت او
عـلـی کـه امـر پـیـمـبـر بُـوَد ولایت او علی که هست رضای خـدا رضایت او
عـلی که شد هـمۀ آسـمان بر او گـریان
نبوده جز غم زهـرا به سینه اش مهمان
علی که جز غم مسکین نبوده مشکل او علی که قرب الهی شدَه ست حاصل او
علی که داغ شـقـایق نـشـسته بر دل او عـلـی که مـاتم زهـرا شدهست قـاتل او
گرفـته در دم آخر خودش سراغ حسین
دلـش بسـوزد و گـرید برای داغ حسین
الا که خـیـمۀ جـان را تو قـائـمه هستی الا که بر لب عـالـم تو زمـزمه هـسـتی
الا که صاحب و مـولای ما همه هستی الا که باب هـمـان مـاه عـلـقـمه هـسـتی
الا که پُر شده هستی ز شـور احساست
فــدای نـام حــسـیـن و فــدای عـبـاسـت
چه خوب شد که تیغ ها به پیکرت نرسید و تیـر و نیـزۀ او سمت دخـترت نرسید
و تازیـانه به رخـسار خواهـرت نرسید و خـیـزران به لـبان مـطـهـرت نرسـید
اگر چه غـربت نام تو صد سخـن دارد
چه خوب شد که تن پاک تو کفـن دارد
|